این کتاب از وجوه مختلف به دین اسلام و جنبههای مختلف آن در ارتباط با توسعه میپردازد و در ادامه به این موضوع اشاره میکند که فرهنگ چه تاثیری در گسترش توسعه یک کشور دارد. نویسنده اثر معتقد است که "توسعه در خلاء اتفاق نمیافتد آن زمان که به رابطه دین، توسعه و فرهنگ اشاره میشود و باید آن را بسیار مهم تلقی کرد، زیرا تبادل فرهنگ بستر توسعه است. در این میان، دین نیز عامل مهمی است، زیرا دین با فرهنگ رابطه نزدیکی دارد و هرگز مانع توسعه نمیشوند، بلکه هر دو عنصر عامل پیشرفت به شمار میآیند، اما این که چگونه میتوان این مصادیق را در جامعه به عینیت تبدیل کرد تا به فراخور آن فرهنگ متحول شود و از گزارههای دینی بهرهمند شد، امری است که مولف با بررسی رابطههای دین توسعه و فرهنگ به آن دست پیدا میکند."
این کتاب از وجوه مختلف به دین اسلام و جنبههای مختلف آن در ارتباط با توسعه میپردازد و در ادامه به این موضوع اشاره میکند که فرهنگ چه تاثیری در گسترش توسعه یک کشور دارد. نویسنده اثر معتقد است که "توسعه در خلاء اتفاق نمیافتد آن زمان که به رابطه دین، توسعه و فرهنگ اشاره میشود و باید آن را بسیار مهم تلقی کرد، زیرا تبادل فرهنگ بستر توسعه است. در این میان، دین نیز عامل مهمی است، زیرا دین با فرهنگ رابطه نزدیکی دارد و هرگز مانع توسعه نمیشوند، بلکه هر دو عنصر عامل پیشرفت به شمار میآیند، اما این که چگونه میتوان این مصادیق را در جامعه به عینیت تبدیل کرد تا به فراخور آن فرهنگ متحول شود و از گزارههای دینی بهرهمند شد، امری است که مولف با بررسی رابطههای دین توسعه و فرهنگ به آن دست پیدا میکند."