یک اتفاق مسخره در سال ۱۸۶۲ منتشر شد. این آخرین داستانی بود که داستایفسکی به تأثیر از نخستین استادش، گوگول، نوشت. داستان دربارهی صاحبمنصبی که به مراسم عروسی یکی از زیردستانش میرود تا همه بفهمند چه انسان فروتنی است و شعارهایی که در باب انسانیت سر میدهد توخالی نیست. اما آنچه در این ضیافت رقم میخورد بهکل چیز دیگری است. یک اتفاق مسخره همتراز شاهکارهایی چون «شنل» و «بلوار نفسکی» است و آنها که «همزاد» داستایفسکی و «یادداشتهای یک دیوانه»ی گوگول را خوانده و پسندیدهاند این کتاب کوچک را نیز دلپذیر خواهند یافت.
یک اتفاق مسخره در سال ۱۸۶۲ منتشر شد. این آخرین داستانی بود که داستایفسکی به تأثیر از نخستین استادش، گوگول، نوشت. داستان دربارهی صاحبمنصبی که به مراسم عروسی یکی از زیردستانش میرود تا همه بفهمند چه انسان فروتنی است و شعارهایی که در باب انسانیت سر میدهد توخالی نیست. اما آنچه در این ضیافت رقم میخورد بهکل چیز دیگری است. یک اتفاق مسخره همتراز شاهکارهایی چون «شنل» و «بلوار نفسکی» است و آنها که «همزاد» داستایفسکی و «یادداشتهای یک دیوانه»ی گوگول را خوانده و پسندیدهاند این کتاب کوچک را نیز دلپذیر خواهند یافت.