پنجرهای کوچک در دوردست روشن است. اطراف پنجره همهچیز کاملا تاریک است. همزمان با نزدیک شدن دوربین به این پنجره که مثل تمبر پستی کوچک در قاب نشسته، شکلهای دیگری کمکم در قاب ظاهر میشوند: سیمهای خاردار، حصار زنجیر دار و بالاخره یک سطح مشبک و عظیم آهنی بر پهنهی آسمان صبحگاهی...
پنجرهای کوچک در دوردست روشن است. اطراف پنجره همهچیز کاملا تاریک است. همزمان با نزدیک شدن دوربین به این پنجره که مثل تمبر پستی کوچک در قاب نشسته، شکلهای دیگری کمکم در قاب ظاهر میشوند: سیمهای خاردار، حصار زنجیر دار و بالاخره یک سطح مشبک و عظیم آهنی بر پهنهی آسمان صبحگاهی...