در اوکراین دههی ۹۰ میلادی، فاصلهی زندگی تا کشته شدن به دست مافیا، یک پنگوئن است. ویکتور نویسندهی جویای نام با میشای پنگوئن، حیوان خانگیاش، تنها زندگی میکند. اگر چه دوست دارد داستان بنویسد، زندگیاش از راه نوشتن آگهی ترحیم برای روزنامهها تأمین میشود. او دوست دارد ببیند که نوشتههایش چاپ شود، اما شخصیتهای آگهیهای ترحیماش همچنان سخت به زندگی چسبیدند. وقتی اولین بار روزنامه را باز میکند و میبیند که نوشتهاش چاپ شده، غرور او بهسرعت جایش را به وحشت میدهد. او و میشا به تلهای کشیده شدهاند که ظاهراً گریزی از آن نیست... ؛
در اوکراین دههی ۹۰ میلادی، فاصلهی زندگی تا کشته شدن به دست مافیا، یک پنگوئن است. ویکتور نویسندهی جویای نام با میشای پنگوئن، حیوان خانگیاش، تنها زندگی میکند. اگر چه دوست دارد داستان بنویسد، زندگیاش از راه نوشتن آگهی ترحیم برای روزنامهها تأمین میشود. او دوست دارد ببیند که نوشتههایش چاپ شود، اما شخصیتهای آگهیهای ترحیماش همچنان سخت به زندگی چسبیدند. وقتی اولین بار روزنامه را باز میکند و میبیند که نوشتهاش چاپ شده، غرور او بهسرعت جایش را به وحشت میدهد. او و میشا به تلهای کشیده شدهاند که ظاهراً گریزی از آن نیست... ؛